جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه قائم مقام: (تعداد کل: 3)
قائم مقام
[ءِ مَ] (ص مرکب، اِ مرکب) نائب. جانشین. (ناظم الاطباء). خلیفه. نائب مناب :چون طاهر وفات یافت ابوعلی در مدینه قائم مقام او شد. (ترجمه تاریخ یمینی چ 1272 ص402). چون خلف با آن لشکر با سیستان آمد طاهر وفات یافته بود و حسین پسر او در مخالفت خلف قائم...
قائم مقام
[ءِ مَ] (اِخ) میرزاابوالقاسم فراهانی تهرانی، از ادبای عهد فتحعلی شاه قاجار است. ادیبی فاضل، منشی ای کامل، شاعری ماهر، مترسلی دانشمند و در نظم و نثر فارسی استاد بوده و به ثنائی تخلص مینمود. وی به سال 1193 ه . ق. متولد شد و به سال 1237 ه ....